در حالی که گرد و غبار انتخابات میاندورهای ایالات متحده در ۴ نوامبر آرام شده است، نتایج نشاندهنده موج تازهای از پیروزیهای دموکراتها در ایالتهای کلیدی است. این انتخابات که به عنوان آزمونی زودهنگام برای سیاستهای دولت ترامپ تلقی میشود، نه تنها بر کرسیهای فرمانداری در ویرجینیا و نیوجرسی، بلکه بر صحنه سیاسی نیویورک سایه انداخت. در میان برندگان برجسته، زهران ممدانی – نماینده جوان و مسلمان مجمع قانونگذاران نیویورک – با پیروزی قاطع در انتخابات شهرداری نیویورک، به نمادی از تغییر نسل در سیاست آمریکا تبدیل شده است. برای مخاطبان ایرانی که اغلب از دور به این رویدادها مینگرند، ممدانی نه یک چهره انقلابی، بلکه الگویی از استقامت در چارچوب دموکراتیک است؛ الگویی که میتواند الهامبخش باشد، اما این باور نیازمند نوعی واقعگرایی است تا از سوءتفسیرهای ایدئولوژیک پرهیز شود.
ظهور زهران در یک ساختار سیاسی
مسیر زهران ممدانی در قدرت، داستانی از مهاجرت، فعالیت مدنی و صعود گامبهگام در ساختارهای حزبی آمریکاست. او متولد اوگاندا در سال ۱۹۹۱ از والدینی مسلمان و مهاجر است. ممدانی در سن ۷ سالگی به همراه خانوادهاش به ایالات متحده مهاجرت کرد. او در محلههای متنوع کوئینز نیویورک بزرگ شده و با چالشهای طبقه کارگر آشنا شد: از شغلهای موقت در رستورانها تا تحصیل در دانشگاه بورو پارک، جایی که با جنبشهای عدالت اجتماعی آشنا شد. ورود او به سیاست حرفهای در سال ۲۰۱۸ رقم خورد، زمانی که به عنوان سازماندهنده داوطلب در کمپینهای محلی دموکراتها و جنبش «رأیدهندگان برای عدالت» فعالیت کرد. دو سال بعد، در ۲۰۲۰، با حمایت از حزب سوسیالیستهای دموکراتیک آمریکا، در انتخابات مقدماتی دموکراتها برای کرسی مجمع قانونگذاران نیویورک پیروز شد و نماینده پنج دوره سابق را شکست داد. پیروزیهای بدون رقیب در ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴، او را به چهرهای برجسته در میان چپگرایان نیویورک تبدیل کرد. در اکتبر ۲۰۲۴، ممدانی با اعلام نامزدی برای شهرداری نیویورک –در برابر رقبای قدرتمندی چون اندرو کومو، فرماندار سابق و کورتیس سویلا، نامزد جمهوریخواه – کمپینی را آغاز کرد که بر پایه بسیج جوانان و اقلیتها بنا شد. او با بیش از ۵۰ درصد آرا، در شبی که دموکراتها در سراسر کشور برتری یافتند، به عنوان نخستین شهردار مسلمان، جنوب آسیایی و جوانترین در بیش از یک قرن، تاریخساز شد.
نگاهی به شعارهای ممدانی
شعارها و وعدههای ممدانی، ترکیبی از آرمانگرایی سوسیالیستی و وعدههای عملی بود که با صدای بلند فریاد زده میشد: «دولتی برای طبقه کارگر، نه یک درصد»، «سوسیالیسم بر وضعیت موجود پیروز شد» و «راهحلهای واقعی، نه شعارهای توخالی». او بر ثابت کردن اجارهبها، مراقبت رایگان از کودکان، حملونقل عمومی سریعتر و سرمایهگذاری در جوامع مهاجر تمرکز کرد، در حالی که از «حکومت عملگرایانه ریشهدار در برابری و مراقبت جمعی» سخن میگفت. این وعدهها یادآور مطالبههای عدالت اقتصادی در جنبشهای اجتماعی کشورهای جنوب هم هستند، جایی که صدای طبقه متوسط رو به افول شنیده میشود. او حتی حاضر نشد کمکهای لابیهای صهیونیستی را قبول کند و در مواضع عمومی خود همواره در کنار مردم فلسطین میایستاد. نگاه او به مسائل خاورمیانه هم همواره بهنحوی بوده که از دلش نقد اسرائیل و حتی سیاستهای خارجی آمریکا درمیآید. اما نکته مهم اینجاست با همه این احوالات، نباید در توهم فرو رویم: ممدانی، هرچند جسور، از ساختار سیاسی آمریکا فراتر نمیزند. او محصول سیستم فدرالی است که در آن، قدرت شهرداری نیویورک (هرچند تأثیرگذار بر ۸ میلیون نفر) زیر چتر قوانین ایالتی و فدرال قرار دارد. پیروزیاش، نه انقلاب، بلکه نتیجه ائتلاف با سوسیالیستهای دموکراتیک آمریکا (DSA) است؛ او باید با شورای شهر، فرماندار نیویورک و حتی کنگره فدرال مذاکره کند تا وعدههایش را عملی کند. همچنین او ثابت کرد هرچند مسلمان و شیعه است اما برای رسیدن به قدرت حاضر است انحرافات جنسی مثل جنبشهای رنگین کمانی را به رسمیت بشناسد. ممدانی همزمان هم در مجلس عزای عاشورا حضور دارد و هم در رژه گروههای منحرف جنسی شرکت میکند. بر پایه چنین واقعیاتی و با توجه به جدایی قوا و نظارت حزبی بنا شده در ساختار سیاسی آمریکا، هیچگونه «پرش» خارج از ریل در آینده سیاسی ممدانی وجود نخواهد داشت. برای ما، این درس کلیدی است: تحسین ممدانی به معنای ظهور شعارهای ایدئولوژیک نخواهد بود، بلکه نتیجه بلافصل ساختار سیاسی است که هدف نهاییاش حفظ منافع ملی آمریکاست. ممدانی رأی آورده است چرا که رأیدهندگان، او را نماد کارکرد ساختار سیاسی آمریکا میدانند؛ کسی که آمده آمریکا را از دست افرادی مانند ترامپ نجات دهد.
مهمترین نتایج انتخابات چهارم نوامبر در بقیه ایالتها، تغییرات دیگری نیز جلب توجه کرد. در ویرجینیا، آبگیل اسپنبرگر با ۵۵ درصد آرا بر وینسام ارلسیرز به پیروزی رسید و نخستین فرماندار زن این ایالت شد. این پیروزی، دموکراتها را به «تریفکتا» (کنترل فرمانداری و هر دو مجلس) رساند و بنبستهای پیشین را شکست. در نیوجرسی، میکی شرریل، خلبان سابق نیروی دریایی با ۵۱درصد در برابر جک سیاتارلی برنده شد و تریفکتای دموکرات را حفظ کرد. در کالیفرنیا هم کرسیهای انتخاباتی دوباره تنظیم شد و بسیاری از مراکزی که پیش از این در اختیار جمهوریخواهان بود به دموکراتها برگشت. این پیروزیها که جمهوریخواهان را در شوک فرو برد، سیگنالی از نارضایتی زودهنگام نسبت به ترامپ ارسال و چشمانداز ۲۰۲۶ را دگرگون میکند. این انتخابات، بیش از آنکه برنده و بازنده داشته باشد، یادآوری میکند دموکراسی -حتی در پیچیدگیهایش – فضایی برای صداهای نو فراهم میکند.
خبرنگار: علی نیکپندار



نظر شما